ضرورتهای حضور شرکت های کمتر شناخته شده در صنعت نفت ایران
شرکت خدمات دریایی psdarya تقدیم میکند:
واژه «شرکتهای اکتشاف و تولید» یا همان E&P به شرکتها با مجموعهای از شرکتها اطلاق میشود که توانایی اکتشاف، توسعه و تولید از میادین نفتی را دارند. این شرکتها که بخشهای مختلفی اعم از تحقیقات، مطالعات و عملیات را خود دارند میتوانند فعالیتهای مرتبط با بهره برداری بهینه از یک مخزن را از ابتدا تا انتها در یک بازه بلند مدت (حتی 30 ساله) صورت دهند.
با دریافت پیشنهادهای فنی و مالی از شرکتهای اکتشاف و تولید، برای اولین بار اسامی بعضی از این شرکتها در ایران مطرح شد که از گذشته آنها، اطلاعاتی چندانی موجود نیست.
در واقع هر زمانی که در ایران از «شرکتهای بینالمللی نفتی» یاد میشود، صرفاً نام شرکتهای در جه اول مانند شل، توتال، بیپی یا حتی استات اویل و انی به ذهن متبادر میشود. به این ترتیب نامهایی چون «پرتامینا» و «سوکار» هنوز در ایران ناشناخته هستند و اگر تبلیغات در حاشیه ورزشگاهها و اخبار رسانهای هم وجود نداشت؛ چه بسا نامهای دیگری نظیر «روسنفت»، «لوک اویل» و «گازپروم» هم در ایران چندان نامهای آشنایی نبودند.
اکنون سوال این است که چرا برخی شرکتها در ایران گمنام هستند؟ به یک معنا می توان اظهار کرد که در برهههایی از تاریخ صنعت نفت کشور، گرد غفلت از بازارهای بینالمللی و شرکتهای E&P بر چهره صنعت ایران نشسته است.
برای توضیح بیشتر، باید به یک سابقه تاریخی در مورد ورود شرکتهای جویای نام به ایران مراجعه کرد. بیست سال پیش شرکتی آشنا در حمل و نقل (اما بی نام و نشان در نفت) به نام «مرسک وایکینگ» برای توسعه لایه های نفتی پارس جنوبی پا پیش گذاشت، شرکتی که به سبب حب وطن دوستی مدیر خاورمیانهاش (پاشا رمضانپور) تصمیم گرفت ایران را به عنوان فتحباب فعالیت در خاورمیانه بر گزیند.
اما شرایط پیشنهادی آن روزهای مرسک، همخوانی زیادی با بیع متقابل نداشت و در نتیجه مرسک عطای فعالیت در ایران را به لقایش بخشید و به سمت قطر مهاجرت کرد و شاهکار «الشاهین»را رقم زد. از این رو میتوان این گمانه را مطرح کرد که یکی از عوامل گمنامی شرکتهای خارجی، همانا بیخبری است و یکی از مهمترین دلایل این بیخبری نیز عدم حضور نفت ایران در رویدادهای بینالمللی خصوصاً برای کارشناسان است.
در گذشته، پدیده سفر برون مرزی اتفاقی لوکس، زائد و تنها در شان مدیریت به حساب میآمد و اعتقادی به حضور مهندسان و کارشناسان جوان در رخدادهایی مانند ADIPEC یا کنفرانسهای نفت SPE و نمایشگاههای برون مرزی وجود نداشت.
بنابراین تنها راه آگاهی از فعالیتهای شرکتهای دانش بنیان نو ظهور یا کنسرسیومها و شرکتهای E&P، صرفاً توسل به فضا و دنیای مجازی بود.
اما در سالهای اخیر پیرو موضوعیت یافتن مقوله قرار دادهای نفتی بینالمللی، توجه بشتری معطوف به شناخت و حضور این شرکتها در ایران شده که اصلی ترین دلیل آن، همانا اهتمام وزارت نفت به انعقاد قراردادهای سرمایهگذاریهای خارجی است.
اما با فرض آگاهی نسبت به تحولات بینالمللی و ایجادها و ادغام های متکثر و نو ظهور در سطح جهانی، بیان این نکته ضروری است که تمام شرکتها توانایی توسعه بهینه همه پروژهها را ندارند ممکن است شرکتهای مختلف بر اساس سابقه فعلیت و دانش اندوخته، هر کدام در زمینه توسعه میادین غیر متعارف و با ضریب بازیافت پایین باشند. از این رو در درجه اول باید سختی توسعه یک میدان و پیچیدگیهای آن تعریف و بررسی شود.
گاهی توسعه یک میدان پیچیدگی های خاصی ندارد و تنها عامل سرعت و سرمایه در توسعه آن تعیین کننده است. در برخی اوقات نیز وجود دانش و تخصص خاص بلاعث بالا رفتن بهره وری در توسعه میادین می شود.
بنابراین ضرورت دارد که یک «مرکز داده» وجود داشته باشد که در درجه اول خواص فیزیکی سنگ سو سیال و شرایط (اعم از دانستهها و نادانستههای توسعه یک میدان) را گردآوری کرده سپس این اطلاعات کیفی را در قالب «کمی» در آورده و مخازن را با اختصاص عدد یا درجه دستهبندی کند.
پس میتوان با تعریف پارامترهایی تمامی شرکتهای مطرح در توسعه میادین ایران را نیز صاحب درجه و رتبهبندی کرد.
در مرحله بعد، خروجی این «بانک داده» باید فرآورش گردد تا معیاری برای ارزیابی و سبک و سنگین کردن پیشنهادها در ایران تعیین شود. چنان که گفته شد همچنین تمامی داشته های صنعت نفت، صرفاً در اختیار شرکت های «برند» نیست؛ بلکه شرکتهای دیگری در اقصی نقاط جهان جهان با استفاده از تجارب تجمیعی در حوزههای مختلف صنعت نفت (اعم از بالادست و پایین دست)، موفق به کسب مهارتها و دانش فنی مطلوبی شده که در برخی حوزه ها با داشتههای برندهای تراز اول، برابری میکند.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد/ شماره 4222